حبیب پیمان

این وبلاگ منعکس کننده نظرات و دیدگاه های شخص صاحب وبلاگ می باشد!

حبیب پیمان

این وبلاگ منعکس کننده نظرات و دیدگاه های شخص صاحب وبلاگ می باشد!

فقط دو همجنسگرا در جامعه ایران

این دو جوان را طوری آویزان کرده اند که انگار فقط همین دوتا در جامعه ایران همجنسگرا بوده اند. واقعیت چیست؟ آیا براستی فقط این دو نفر در ایران همجسگرا بوده اند که به دار آویخته شده اند؟

در این باره نوشته دیگری را خدمت تان خواهم نوشت اما قبل از آن از دوستانی که در ایران بوده اند و شناخت بیشتر از آن جامعه دارند، توقع دارم تا نظرات شان را بنویسند و چشم دیدهای شان را نیز تا دل و دماغی دیگری بخشند به...

اصغری و ایاز

نظرات 102 + ارسال نظر
مرورگر.کام یکشنبه 13 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:17 http://www.moroorgar.com

آخرین اخبار ایران و جهان در بزرگترین آرشیو خبری در ایران. خبر+عکس. :: اخبار را در www.moroorgar.com حرفه ای بخوانید ::

من خیلی مهم هستم یکشنبه 13 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 15:30

دستشان درد نکند خدا پدرشان را بیامرزد

بشیر دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 02:11

پیمان گرامی تشکر از زحمت تان واقعآ صحنه دلخراش است. یکعده ممکن فکر کنند که اخلاقیات را باید فقط در دین جست. به زعم این افراد اگر دین نباشد، اخلاق از جامعه پر می گشاید.اما من در این نویشته می خواهم نشان دهم که اخلاقی که دین معرفی می کند ، اخلاق نیست. جامعه برای دوام و قوام خویش به دین احتیاج ندارد.بسیاری از مشکلات در جامعه از محدودیتهایی که دین تعیین می کند ناشی می شوند.

یکی از دلایل مهمی که باعث انحرافات جنسی میگردد؛ محدودیت می باشد.شهوت انسان همانند جریان بخاری است که در دیگ زودپز قرار دارد.اگر روزنه و مخزنی برای این دیگ تعبیه نشود؛ دیگ بالاخره منفجر می شود.کسانی که در کودکی در معرض سکس زودرس قرار می گیرند.مثلاً عکسها یا فیلمهای پورنو می بینند ؛ در معرض انحراف جنسی قرار می گیرند.یکی از دلایل دیگری که برای انحراف جنسی پدوفیلی نام برده اند، این است که شخص پدوفیل در کودکی به او تجاوز شده است. حالت انتقام گیری در زمان بزرگسالی آنها را به این کار شنیع وا می دارد. خود کم بینی و ترس از ناتوانی در ارضای یک زن از جمله عوامل دیگر تأثیر گذار بر بیماری پدوفیلی محسوب می شود.اما عمده ترین علت این بیماری روانی محدودیت است که اکثرآ در کشیشها، ملا ها و حوزه های طلبه و مدارس های دینی زیاد شنیده میشود.
مذهب نه به طور مستقیم بلکه به طور غیر مستقیم باعث بوجود آمدن انحرافات جنسی می شود. اگر جوانی در موقع نیاز جنسی به درستی ارضا نشود، به انحراف کشانده می شود.

محققان هم جنس گرایی را در زمره انحرافات جنسی ندانسته اند.مطالعه دو قلوهای همتا و هم جنس گرا نشان داده است که همجنس گرایی یک حالت ژنتیکی است و نمی توان آن را بیماری نامید.اما همین هم جنس گرایی در بعضیها ذاتی نیست. بلکه محدودیت باعث بوجود آمدن آن می شود. محققان می گویند انسانهای هم جنس گرا با وجود اینکه این ژن را دارا هستند، اما به صورت خودکار در بزگسالی به این سمت کشیده نمی شوند. همیشه عاملی باعث بوجود آمدن این تمایل می شود.

[ بدون نام ] دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:28

جناب بشیر! مذهب هیچ دخالت ندارد شما خود نوشتید که یکی از علتهای همجنسگرایی دیدن عکس ویا فلم سکسی است. در حالیکه دیدن عکس و فلم سکسی حتی در بزرگسابی دراسلام ممنوع و حرام است. فکر کنم خود تان جواب خود را داده اید.

تهلیل گر دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 15:56

سلام پیمان عزیز.
من هم با آقای (من خیلی مهم هستم) موافقم. اجب کاری کرده اند. آنها میخوهند از هریم (شعر) تجاوز کنند.
واعزان ................میکنند
پشت پرده ........... میکنند
ازین چیزکها در اونجا خیلی خیلی است ولی.....

نواندیش دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 20:49 http://faslirehaie.persianblog.com

سلام دوست گرامی!
" طالبان ، از شکست تا آرایش مجدد " را در فصل رهایی بخوانید. کامگار باشید.

محمد سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 04:24 http://qorood.blogsky.com

نوشته ی کوتاه درباره ی کابینه ی جدید در ویب بلاگم...

رضا سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 20:55 http://nawaayney.blogfa.com

آقای حبیب جان شما مسئله بسیار هاتی را پیش کشانده اید. اما ایران قانونی دارد کا قانون مندان تجربه کاری آن را نوشته اند و مسائل بسیار زیاد مهم تری را در نظر گرفته اند که به نظر من و شما که از پیامد آن آگاهی داشته باشیم و مورد تمرین قرار داده باشیم. مشکل است که نظر دهیم. ایران٬ افغانستان٬ پاکستان و خیلی از کشور های که دین و اخلاق اسلامی و اجتماعی در رئس کار شان قرار دارد با این نوع فساد ها چنین رفتار های میکنند تا عبرت بر دیگران باشد. خیلی از مسائل اخلاقی که در جهان غرب عادی و حتی قانونی است که در کشورهای اسلامی راه ندارند . نه به خاطر نقص بلکه بخاطر سلامت ماندن جامعه. مثال اینکه دختر یا پسر نوجوان قبل از اینکه به سن ازدواج برسند با چند نفر ارتباط جنسی دارند و کسی هم نیست که رهنمائی کند چون که اکثراْ خود همان طور ببار آمده است. حتی پدرران و مادرران شان هم ترغیب میکنند. من که در غرب زنگی میکنم این را عیب جامعه میدانم نه امتیاز. یک داستانی را بگویم شخصی است که ۵۸ سال دارد. و او بسیار مرد خوش قلبی است تحصیلات بسیار بالا دارد. نصف از عمرش را صرف خدمت به بشر کرده است در آفریقاو او دو پسر دارد یکی از آنها معتاد هست به چرس که دیوانه شده است و دیگری همجنس باز هست که با مردی دیگری زندگی میکند. آن پدر بسیار زجر میکشد از درون خود. و خود هم نمی داند که چرا . اما من میدانم که خود را موفق نمیداند تا فرزند سالمی را به جامعه تحویل دهد. شما احساس کنید که من یا شما در جای آن شخص باشیم چگونه احساس میکنیم. در شهری که زندگی میکنم بیش از چندین نایت کلاب همجنس بازان هست و این آزادی هست که مردم آن در بیست سال آینده در انقضای جمعیت به سر میبرند این در اکثریت جوامع غربی دارد اتفاق می افتد و کسان که در رئس برنامه ریزی قرار دارند به این مسئله واقف اند. اما کاری نمی توانند چونکه سکان جامعه از دست شان خطا رفته است وکاری از دست شان ساخته نیست. من مطمئن هستم که در افغانستان هم این نوع فساد بسیار زیاد هست و آن جاهم کاری از دست کسی ساخته نیست بخاطر که دولت افغانستان کنترولی بر این مسله ندارد هرچند مانند ایران عمل میکنند. و ایران هم دارد حد اقل با این نوع که یکی سخترین نوع جلو گیری هست چنین بر خورد میکنند. میشود که با آگاهی دادن از این نوع صحنه ها جلو گیری کنند اما آنها بیشتر میفهمند. دوست عزیز ما نمیتوانیم خودرا با غرب مقایسه کنیم و این آزادی را تحمل کنیم بخصوص یکی از افراد خوانواده خود مان دچار این موضل شود. بدرود...

حبیب پیمان ـ پاسخ به آقای رضا چهارشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 10:29

رضاه جان سلام و تشکر از اینکه وقت صرف کرده و متن درازی نوشته ای.

من هرچندی که شناخت دقیق از خودت ندارم و هیچ نمی دانم در کجای این کره زمین زندگی می کنی و دارای چه عقیده ای هستی. اما یک چیز را که از نوشته هایت استنباط می کنم اینست که موضوع مورد بحث را یا خیلی دیر می فهمی و یا اینکه برعکس برای خود ترجمه می کنی. چون اگر نوشته خیلی کوتا و مختصر برادرت را دقیق خوانده و توجه کرده باشی، من نه در مورد قوانین و سیستم در ایران حرف زده ام و نه مسایل همجنسگرایی را زیر نقد گرفته ام. من صد فیصد مخالف همجنسگرایی هستم و همجنسگرا را دست «قول و پنجه» نمی دهم و به کارش هم کاری ندارم.

حرف من این است که در جامعه ۸۰ ملیونی ایران فقط ۲ نفر همجنسگرا یافت شده که به دار کشیده شده اند...؟ در حالیکه اگر تمام کسانی که در این کشور به عمل همجنسگرایی مبتلا هستند را، اعدام کنی، هزاران انسان در ایران و هزاران دیگر هم در افغانستان در خطر هستند. پس چرا باید فقط این دو نفر به دار آویخته شود...؟ و یا اینکه چرا دیگرانی که این عمل را دارند، آزاد هستند و مجریم شناخته نمی شوند اگر مجریم شناخته نمی شوند چرا...؟ چرا قضاوت در سیستم اسلامی همیشه دروغ است و غیر واقعی...؟ درد دل من از اینجا است، نه اینکه من طرفدار همجنسگرایی هستم. اگر شما چنین باور کرده اید، باور شما اشتباه است.

شما در مورد اخلاقیات شرق و غرب طوری نوشته اید که انگار اعمال غیر اخلاقی در شرق «جوامع اسلامی» هیچ وجود ندارد. تفاوت این پدیده در این دو قطب این است که در غرب این گونه اعمال آشکار و در شرق پنهان صورت می گیرد. اگر قرار باشد که کمی و بیشی آن را طول و ترازو کنیم، مختصراً می توانم بگویم که تمام همجنسگرای غرب را که جمع کنی، وزن همجنسگرایان تنها شهر قضوین ایران و شهر قندهار افغانستان را نخواهند کشید. از اینرو، بایسته و شایسته است انسان تنها بصری به پیرامون خود منظره بین نباشد بلکه از راه فکری و عقلی هم بر تمام آنچه که در جوامع و در پیرامونش اتفاق میافتد، ناظر باشد و با خبر.

در غرب یک نفر وقتی با دختر کم سن سیکس می کند و دیگران او را می بیند، داستان را بلا معطل در رسانه ها انتشار می دهد ـ در حالیکه در ایران، افغانستان و پاکستان و تمام جوامع اسلامی اگر چنین اتفاقی پیش آید، شخص عامل به خود رسانه «منبع» و مامورین دولت پول می دهد و داستان را زیرخاک دفن می کند و اگر فاملین و اقاریب دختر داد و فریاد کند، همه را در یک تاریکی شب گردن می زنند و خاک در دهن شان می ریزند. این است تفاوت ها جان برادر!

من فعلاً در غرب زندگی می کنم اما شناخت دقیق از هردو جامعه و طرز زندگی مردم دارم و در زندگی خود همیشه کوشیده ام هم چشمم باز باشد و هم گوشم و هم عقل و هوشم. البته به اندازه توانی که دارم.

اگر بیاد داشته باشید، چند سال پیش پلیس مشهد در یک عملیات دو ساعته 118 زن را بجرم فحاشی گرفتار کرده بود و من اخبارش را در بی بی سی خواندم و حالا هم کوپی اش را دارم. «البته از نظر من مجرم اصلی آن زنها به هیچ عنوان نیستند بلکه سیستمی است که ما به اساس آن زندگی می کنیم». در دنمارک که من زندگی می کنم، 5 ملیون انسان زندگی می کند و تمام فاحشه این کشور را که جمع کنی، 118 نفر نمی شود ـ اگر باورت نمی شود بیا و ببین. در حالی که فحاشی در سیستم اینها نه جرم است و نه گناه!

در سال 94 بود یا 95، دقیق یادم نیست، پلیس کویته پاکستان یک عملیات انجام داد و 32 زن را با مردان یکجا دستگیر کردند که همه زنها شوهردار و مردان هم زن دار بودند. آن عملیات را پلیس بخاطر انجام داده بود که مبلغی که روزانه از سوی آنها برای شان می رسید، نرسیده بود.

در سال 91 یا 92 میلادی برای مدت کمتر از یک ماه در ایران سفر کردم ـ در اتاق یک مهاجر افغانی مهمان شدیم که در یک ساختمان زیر تعمیر و در تهران قرار داشت. بعد از صرف نان شب، صاحب اتاق رفت تا دمبوره ای را از اتاق دوستانش بیاورد که من بنوازم چون من کمی بلدم. وقتی از اتاق بیرون شد، فوراً برگشت و به یکی از کسانی که در جمع ما نشسته بود، گفت: فلانی جان با یک «میله» چطور استی...؟ کلمه یک «میله» را برای اولین بار در زندگی خود در همان اتاق شنیدم. این شخص بدون اینکه چیزی بگوید، از جایش بلند شد و رفت بدنبال صاحب اتاق. ما هم دسترخوان را که جمع کردیم، رفتیم پایین تا دست خود را بشوییم. در دستشویی که با پرده ای از بوجی احاطه شده بود، دیدم دو نفر در حال انجام عمل جنسی هستند و شخص مفعول دوتار مویش سفید و یکیش سیاه است. یعنی در سن بالاتر از 50 سال بود. فوراً دویدم بالا و به کسانی که در اتاق باقی مانده بودند، صحبت کردم. ما در حالی که صحبت می کردیم، شخص مفعول هم بالا آمد و به جمع ما گفت: هر کسی حاضر است با من این کار انجام دهد، مبلغ دویست «200» تومان برایش می پردازم. یکی از کسانی که در اتاق بود، به او دو و دشنام داد و بیرونش کشید و برای ما گفت که اگر این شخص در هفته دو مرتبه این کار را نکند، مریض می شود و در شفاخانه باید بستر شود. این داستان چشم دید خودم است.

من حالا پیش خودم چنین محاسبه می کنم که آن شخص حد اقل از سن 20 سالگی دچار این عمل باید شده باشد و تا آن وقت که 50 سال داشت، می شود 30 سال. 30 سالش 1440 هفته و در هر هفته دو بار، می شود: 2880 نفر که باید با آن شخص عمل همجنسگرایی انجام داده باشند. این فقط یک نفر و چشم دید خودم است در حالی که آنهایی که آن شب در اتاق بودند، می گفتند که مانند این آقا، ده ها تای دیگر روزانه اینجا سر می زنند. البته کسانی هستند که پولدار اند.

در افغانستان هم اگر شما خبر ندارید، من خبر دارم و از چشم خود دیده ام که از هر ده قوماندان جهادی، 9 تای آن حتما یکی یا دو پسر بی ریش همرای خود داشت و شب ها آن ها را در پهلوی خود می خواباندند. آخر این چگونه است که عمل همجنسگرایی در افغانستان، ایران و غیره عین اخلاق است و در غرب که رسید، غیر اخلاقی می شود...؟ ازدواج مرد 70 ساله با دختر 15 ساله، تجاوزهای جنسی بر زنان، خریدن دختران خورد سال مردمام بی دست و پا و زنان مردمان ناچار و بی پول و صد گونه فسق و فجایع پنهان و زیر پرده ای دیگر در جوامع ما، همه عیب نیستند و غیر اخلاق شمرده نمی شوند اما بوسیدن آشکار یک دختر و پسر در غرب، غیر اخلاقی است از نظر ما. ما هم چه نظری داریم.

نتیجتاً خدمتت عرض کنم که این گونه شعارها و دل خوش کردن ها، فقط خود را فریب دادن است نه چیزی بیشتر از آن. از واقعیت ها چشم خود را پنهان کردن است، به طول عمر جهل و غیر واقع نگری نیرو بخشیدن است نه چیزی دیگر! از نظر برادرت، نسل حاضر ما باید نسل واقع نگر و ریلیستیک باشد. تنها شعار دادن نمی تواند درد ما را دوا کند.

بی نام صائب چهارشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 13:54

بقول ایرونی ها: هان داداش کجاشو دیدی؟ من دیده ام که بچه ۱۲ ساله را بجرم مواد مخدر اعدام کردند. به همین چشمان خودم. در کدام قانون نانوشته دنیا اعم از دینی و غیرش وجود دارد که افراد حتی زیر سن باید همانند بالغان محاکمه و اعدام شود؟ حداقل این دوتا چند تار مو برسرو صورت شان دیده میشود که نشان از بلوغیت شان هست!

لطیفه چهارشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 14:24 http://www.deeba.persianblog.com

دوست گرامی سلام.خدا کند سال نو به کامت باشد. آرزومند موفقیت شما در همه عرصه ها هستم.نوشته ای را تحت عنوان عبدالرحمان مسیحی افغان در سایت بنده بخوانید و از بزرگواری نظر بدهید. به درود.

رضا چهارشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 17:11 http://nawaayney.blogfa.com

محترم آقای پیمان هنر مند. تشکر از نوشته بلند و ریلستیک تان. هر چند من شعار نگفتم از واقعیت ها کفتم. در نوشته های شما بسیار شکست و ضعف دیده میشود از دین مبین اسلام. من هرگز نگفتم که ما زلال هستیم در عمل و غربی ها موردار.

این حقیر هم شاید بیشتر یا کمتر از دونیم گوشه جهان را دیده باشد.وقتی که در یونان بودم در آنجا در هر سرک ٬ کوجه٬ پارکهای تفریحی و حتی در داخل اتوبوسها مردی به شما نزدیک میشود و تقاضای آمیزش جنسی میکنند. شما میتوانید ازهر کسی که در یونان مدتی گزران کرده است از این آگاهی دارند بپرسید.

در هلند زنان پشت وترین به حراج گزاشته میشود بیشتر آنها هم از فقر از کشورهای فقیر نشین اوروپای شرقی هستند. که خود را بیاختیار به فروش میرسانند تا ارباب های که آنها در گرو س هستند سرمایه دار کنند.

به گزارش همان بی بی سی که یکی منابع قابل قبول شما هست ۵۰۰۰۰۰ هزار دختر از کشورهای اوروپائی شرقی به فروش میرسد به فاهشه خانه های کشور های مدرن و حق شناس بقول شما. با زور و فریب تا آزاد ی کامل شود. کمی از آن دختران هم سهم دانمارک میرسد که شما رقم را کمتر از ۱۸۰ گفتید و شما بهتر میدانید. اما در لندن ما رقم بالای هزاران هست و قانون هم کنترولی بر آن ندارد. بقول شما علنی هست اما سازمان حقوق بشر و سازمان های دفاع از حقوق زنان در غرب آین اعمال را غیر قانونی میدانند.

ده ها هزار کودک زیر سن از کشور های جهان برای تجارت سکس در غرب سرازیر میشود به گزارش سیو ده چلدرن.

من هم در غرب زندگی میکنم و خود را متعلق در جای که هستم میدانم و چیز های دیگر هست که مرا به آینده سالم امید وار میکند که بهتر زیست کنم. و به کشورم که افغانستان عزیز هست افتخار کنم. حتی با تمامی کمیت ها یش.

و همجنس گرایان که شما هم قبول ندارید بد تان می آید من گفتم که یک موضل اجتماعی هست و کشور های اسلامی هم با آنها اینگونه برخورد میکنند چاره دیگر هم ندارند.

من شخصانمی دانم در مورد این دو شخص جوان ناکام شده که چه داستانی بوده در پشت پرده اما میدانم که قانون ایران بهتر از بعضی قانون کشور های عربی اسلامی هستمانند عربستان در این موارد.

اما زلال هم نیست نواقص در تمام قوانین هست بیشتر در اجرا. شما مدتی در غرب بودید مثل ما و کمی هم در مورد قوانین دانمارک میفهمید و از سیستم اسلامی زیاد آگاهی نمیتوانید داشته باشید چرا که خود در نوشته های قبلی فرمودید که ۱۵ یا ۱۶ کتاب شریعتی را خوانده اید و هیچ هم نفهمیدید در موارد سیستم کشور ها اسلامی این قدر هم آسان نیست که من شما در این سنین جوانی که از صد گل ۶ الی ۷ هم رشد کرد اند آن هم گل آلود.

اما ما وشما در زندگی کمی تجربه داریم بس خلاص!

قضاوت اسلام از قرآن که کتاب مرجع هست الگو ی برای تمام قوانین اسلامی است.

پس سیستم درست هست و در اجرا غلط اجرا میشود آن هم از فقر جوامع اسلامی هست . که فساد قبل از قانون وارد میشود دادگاه ها میشود.

من از اول که تصویرا دیدم از تفکر ات کمی آگاه شدم که چرا عکس را آوردی در سایت شخصی ات! ناراحت هم نشو دوست خوبم زبان قلم زبان زیبا و گوارای هست که هم به دانش شما می افضاید و هم ما را روشن میسازد. من یک مسلمان زاده بودم و حالا هم بشکر خدای که به دین محمد که نامش روشن کننده جانهاست ایمان دارم و آرزو دارم تا گور آنرا دارا باشم هر روز روشن تر و زیباتر.

من غرب را از شرق جدا نمیبینم آین دو مانند یک پیکر هست یک خدا دارد اما با دیدگاه متفاوت که هردو یا سه و چهار دیدگاهای خویش را دارد.

من هم صفحه ای دارم که جوابت را در آنجا به نمایش گزاری.... بدرود...

حبیب پیمان چهارشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 19:44

رضاه جان باز هم سلامی از این حقیر پقیر!

برای شما جوابی ندارم جز یک آرزو. آن اینکه روزی که من طرف جهنم روان باشم و ببینم که تو با لب خندان در کنار حضرت محمد در بهشت نشسته ای. از شوخی هایم نرنجی!

من اتفاقاْ همیشه با کسانی روبرومی شوم که به زندگی انسان ها از زاویه اعتقاد و تخیل می نگرد تا از زاویه تفکر و تعقل. تو هم ملا برآمدی...! مانده ام که با تو بحث کنم یا نکنم... چون با ملا بحث نمی شود. فقط می شود کنار آمد و صلح و مصالحه کرد.

بهر صورت دوست عزیز، شمردن مشکل دیگران نمی تواند مشکل ما را حل و یا کم کند. فکر می کنم شما هنوز ریشه آنچه که من نوشته و بیان کرده ام را، خوب درک نکرده اید.

شما که کتاب های حجت الاسلام مرحوم شیخ شریعتی را خوب خوانده و خوب فهمیده اید، این را هم باید درک کرده باشید که این اروپا و غرب خوب است و یا بد، فاحشه زیاد دارد یا کم، اما آنچه که روشن است این است که این غرب بعد از آن که زندگی تخیلی را در جوامع خود ریشه کن کردند، اینقدر شده که خیرات خوری در اینجا را من و تو به قیمت جان و مبلغ بیش از ۱۰ هزار دلار خریدار شده ایم و جان پاک و نازنین خود را در این کشورهای موردار رسانده ایم.

یونانی را که ازش صحبت کرده ای، قبول دارم چون آنجا مذهب حاکم است و در هرجایی که مذهب حاکم باشد و یا کمی مهم باشد، آنجا فساد است، شیطنت است، دروغ است و...

در اخیر باز هم همان دعا را درحقت دارم که در بهشت در کنار حضرت محمد نشسته باشی!

یا هو


کمال کابلی چهارشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 21:02 http://kamalkabuli.blogfa.com

سلام و عرض ادب .

پیمان تو میندیش ز غوغای رقیبان / آواز س.ن کم نکند رزق گدا را ... هستم ات . فر مای خدمتی که براید ز دست ما . شاد و موفق باشی .

رضا چهارشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 23:54 http://nawaayney.blogfa.com

دوست هم کلام و هم راه ٬عزیز ی که آنجارا مسکن نهائی خویش میداند سلام دوباره.

ما چه دانیم که کی خوب است و کی زشت!

من با خرقه پوشان زیاد میانه خوبی ندارم اما اگر شما چنین استنباد کرده اید آن شاید از تجربیات دروس ملای که در ایام کودکی داشتید باشد. و دیگر خیرات گفتید و بهایش را هم ده هزار دلر؟ گذاشتید شاید برای شما چنین گران بها بوده باشد.

ودر مورد کتاب های دکتر شریعتی! (که روحش زنده و راهش پایدار باد) ای کاش که یک مقاله اش را میخواندید و میفهمیدید و اینطور آوا نا سزا نمی گفتید (حجت الاسلام مرحوم شیخ شریعتی؟ ) اوی که دست آوردش یکی از منابع متالعات دانشگاهای جهانی شده است.

به نامم قسم که من بیش از ۴۰ صفحه از کتاب هنر آورا بیشتر نخواندم اما اورا یکی از سکانداران روشن گرائی انسانها میدانم. که من حقیر و توی پقیر هنرمند هم از آن جنس هستیم. در تمام عمرم بیش از (چهار کتاب/چارکتاب) در پیش ملا یان بیچاره و قبا پوشان سرخ نخوانده ام.

از تقلید سخت دوری میکنم چرا که قرآن چنین دستور میدهد. و غرب را پاره ای از شرق میبینم همانطور که در نوشته قبلی خویش متزکر شدم. با محترم که شما باشید سری جنگ ندارم تا که صلحی باشد. من؟ تو؟ ما ها چیزی نمیدانیم که باهم بحث کنیم این چیزهارا که مینویسیم فقد تمرین است.

شما را خیلی بیشتر از آنکه فکر کنید میشناسم حتی جایت را در آفغانستان اما من از قسمت دیگر از آن خاک گرانبهای برای من وشما؟ هستم.

غرب را برای زیست انتخاب کردم که و زندگی میکنم اما نه با بها! نیمم شرقی است و نیم دیگرم غربی!

شما را خیلی دوست دارم به چند دلیل یکی اینکه جوان بسیار زهمت کش هستید و دلسوز اما کمی شوخک؟ شما در دل نگیرید ما هم نظری زیادی داریم باهم.

من از اینکه در صفحه تان میام دلیلش این است که به نظرات شما احترام میگزارم و آنهارا میخوانم در بعضی از شوخی هایت را میپسندم واما شما کمی زود رنج هستید که آن خصلت را بهتر است دور کنید چرا که در دانمارک زندگی میکنید و درس دانمارکی خوانده اید و آگاهی زیادی دارید اما عزیزم نباید ناراحت شوید. دانمارکی ها که ناراهت نمی شوند.

من و شما٬ راه زیادی را باید برویم تا پخته شویم. به این گفته خداونگار بلخ توجع کن( خام بودم پخته شدم سوختم) ما ها هنوز خامیم عزیز جان. در اول کوچه هستیم هنوز.

من اگر از نقاط منفی غرب میگویم از دلسوزی است نه از شادی و غیره... در تمام جلسات و کانفرانسهای بزرگ هم گفتم حتی با نماینگان مجلس انگلستان در جلسات خصوصی یا جمعی تا که اگاه شوند. اینها را ازخودم در نمی آورم گزارشهای ملتی میدیا این موضل هارا تکرار و تکرار میکنند.

خوب به هرحال به امید دیدار در آنجا؟ هم فکرت رضا....درود...

جمعه جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:08 http://www.jaghurijoma.com

باپخش این نوغ تصاویر حال ماخواننده هاکه برای شاد شدن به وبلاکت سرمی زنم به استفراغ می افتد. این خشن ترین تصویر است که اشاعه آن وحشت رادراجتماع می افزاید. ووبلاک شما فکر نمی کنم که جایی برای این نوع تصاویرباشد. خواب راآشفته می کند. بهتراست بردارید.

[ بدون نام ] جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 15:37

خدا قوت بته که همه همجنسباز هاره نابود کنند.

رسول زواری شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 07:07

با درود و سلام همه ای مذاهب برای خوشبختی بشر است نه برای شور و شر. در همه ادیان اعمالهای زشت ناروا بوده و اعمالهای پسندیده و خوب خلق پسند و خدا پسند بوده است. حالا تو آقای حبیب جان پیمان در هر مذهبی که هستی خوب آن مذهب را مطالعه کن بخاطر که دین برای خوشبختی بشر است. تو اعمال های زشت همجنسگرایان شهر قضوین ایران و شهر قندهار افغانستان وغیره را بخود سرمشق مساز این کار اسلام نیست این شغل و کار مردم قضوین و قندهاریانست و امثال آن وغیره وغیره .... اگر فردا تو خدا ناخواسته به این عمل ناشایست روی بیاوری گناه اسلام و آن مذهب که تو درآنی چیست ؟ میدانی مردم چی خواهد گفت: نادان میگوید همه ای مسلمانها همینطور است حبیب مسلمان است ببین همجنسگرایان شهر قضوین ایران و شهر قندهار افغانستان وغیره وغیره را.....
عاقل چی خواهد گفت : خدا ببخشد پدر حبیب را چی گناه کرده بود که حالا بچیش سزای آنرا می بیند.
خوب فکر کن در هیچ دینی لواطت جواز ندارد . یکنفر شراب میخورد و یکنفر دیگر زنا میکند همینطور هزاران هزاران نفر به اعمال های ناشایست دست میزند در این کار های زشت مذهب و دین چی گناه دارد . اینقدر گردن فرازی مکن به دین و مذاهب دشنام مده که دنیا برای خوردن و آشامیدن و خوابیدن نیست درین عالم اسراری نهفته است و وای بحال آنکسی که چون تو راه گم ازین گذرگهه رود. رسول زواری

چولدی شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 08:58

هاهاهاهاها زنده خو باشی آقای رسول زوار «زوار جان» چقدر آدم فهمیده ای هستی. خدا سایه انسان های نذیر شما را از سر ملت کم نکند.....

حبیب پیمان شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 09:32

جمعه جان سلام و تشکر از پیامت!

بلی من با شما موافق هستم که انتشار اینگونه تصاویر وحشت آفرین است. اما باور کن خیلی دلم به درد آمد وقتی این دو جوان را چنین آویخته دیدم.

هدفم دفاع از همجنسگرایی نیست. درد دلم از اینکه که در صورتی که در هرکوچه در ایران با حد اقل ده نفر ازاین نوع انسان روبرو می شوی، چرا تنها این دو جوان به دار آویخته شود...؟

دیگران چرا به دار کشیده نمی شوند؟ اگر مسولین این ادعا را می کنند که آنها ندیده و خبر نیستند، باز هم چرا...؟ وظیفه کی است که باید از درون جامعه خود آگاه باشد...؟ در حالی که ما هم خبریم و دنیا هم پس آنها «مسولین» چگونه می توانند بی خبر باشند...؟

دیگر اینکه حرف من در مورد دین و مذهب نیست بلکه در مورد قضاوت و عملکرد کاذب دولت مردان ایران است. تمام جهان می دانند که در ایران عمل همجنسگرایی بیشتر تر از این دو تا است که دولت ایران منباب نمونه برای جهانیان نشان داده است.

در قندهار قوماندانان طلبان با پسران رسماْ عمل همجنسگرایی انجام می دادند اما به هیچ جرمی محکوم نمی شدند. در مقابل یک زنی را که روی رابطه نادرستش با مرد بیگانه فقط شک کرده بودند، تیر باران کردند آنهم در میدان فوتبال و در حضور هزاران انسان. و همچنان عبدالرحانی که از یک دین خدا به دین دیگرش پیوسته است را، به مرگ محکوم می کنند و این اختیار و توان را هم ندارند که حکم صادره شان را عملی کنند.

وای وای از این قوانین و این دنیای پیچیده و....

حسین ورسی شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 11:09 http://warasy.blogfa.com

سلام و احترام!
تاریخ بامیان و تندیسهای آن ، به روایت دانشمند گرامی داکتر جاوید فقید.

وطندار شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 20:57

اقا رضا انشاالله در ان دنیا واقعا با حضرت محمد (ص) محشور باشید و شما اقای پیمان انشالله با بوش بلر آریل شارون صدراعظم دنمارک و ....... محشور داشید. انشالله

صلح یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 13:29

بمباران اتمی ایران توسط آمریکا

دولت بوش قصد بمباران گسترده و اتمی ایران را دارد. دولت بوش با بمب افکن‌هایش تاسیسات مشکوک به سلاح هسته ای ایران را بمباران خواهد کرد. روزنامه نگار معروف " سیمور هرش" نوشت :

بوش و دیگران در کاخ سفید رئیس جمهورایران- احمدی نژاد- را بعنوان کسی می‌شناسند که پتانسیل یک ادلف هیتلر را دارد. یک مقام بالای امریکا بدون فاش ساختن نام خود گفت:

این ارزیابی است که در کاخ سفید نسبت به احمدی نژاد وجود دارد. یک مشاور پنتاگون نیز گفت: کاخ سفید باوردارد که تنها راه حل، تغییر ساختار قدرت درایران است و این یعنی جنگ. سیمون هرش ازقول یک مقام سابق اطلاعات و امنیت امریکا می‌گوید که او برنامه حمله به ایران را بزرگ، تهاجمی و قابل انجام خوانده است. او می‌گوید که برنامه نظامی بمباران مداوم ایران رهبری مذهبی را تحقیر و مردم را به شورش علیه دولت و سرنگون کردن آن برخواهد انگیخت.
یک منبع اطلاعاتی با هیجان و ابراز احساسات از قول مشاور و رهبر غیر نظامی پنتاگون میگوید که بوش کاملا مطمئن است ایران را بمباران هسته ای خواهد کرد. او معتقد است باید کاری کرد که هیچ دموکرات و جمهوریخواهی اگر رئیس جمهور آینده شود جرات انجام آن را نخواهد داشت. همین مقام اضافه می‌کند:

برای بوش "کنترل ایران" اقدامی است که درتاریخ ثبت خواهد شد. تاسیسات نطنز براساس اطلاعات امریکا دارای 50 هزار سانتریفوژ دراعماق زمین است که برای غنی سازی اورانیوم برای 20 کلاهک هسته ای کافی است.

یک خواننده غریب سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 05:32

آقای صلح
کارنامه سیای امریکا مملو از جهل و تنگ نظری هست که همه چیز را فقط برای خودش میخواهند. دانشمندان بوش را دچار بیماری سادیزم میداند که اینک به عنوان لکه ی ننگ در تاریخ امریکا جنون وار عمل می کند. امّا نباید از امید دست کشید و خدایی هست که توان قدرت آمریکاه را مانند روسها از بین بر دارد و در تاریخ ثبت هست که در هر صد سال انقراض اربابان قدرت پیش آمده است چه دانیم که دوره انقراض آمریکا نیز نزدیک باشد و پیش از جنایت بوش او را به دام نابودی بدست ملتش گرفتار سازد . و می یتوکل علل الله فهوه حسبه

یک خواننده غریب۴ سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 07:18

آقای غریب راس گفته اید، خدا بوش را در غضب خود گرفتار کند و او را در آتش جهنم بسوزانت که خاکستر و خاکستر شود. حضرت محمد شفاعتش را نکند و حضرت علی بدیده خشم به او بنگرد، حضرت عمر او را بدسترخوانش راه ندهد ...الهی!

آزره سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 19:55

محترم حبیب پیمان موفقیت هرچه بیشتر شما را آرزومندم
مطالب خوبی می نویسی اما نوشته های تان از پختگی لازم برای درج شدن در وبلاگ برخوردار نیست. تا آنجایی که من میدانم شما طراح ویبسایت بسیار خوبی هستید و این بدین معنی نیست که میتوانید نویسنده خوبی هم باشید.
دوست عزیز اگر می نویسی هم سعی کن در مورد مسایل داخلی و خارجی خود ما ( افغانستان و افغانستانیها ) بنویس که ما بیشتر نیازمندیم.خودت مقیم ارو پا هستی و از مشکلات فرهنگی و اجتماعی ما درینجا اطلاع کامل داری و امیدوارم در مطالب های بعدی مورد توجه قراد دهی.
پیمان گرامی امید که از نقدم دلخور نشده باشی.

حبیب پیمان ـ پاسخ به آقای آزره چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 08:03

دوست عزیز آقای «آزره» سلام و تشکر از اینکه مرا نقد کرده ای.

مطمیین باش که از نقد هیچ وقت و هرگز دلخور نمی شوم و این روش را یگانه راه رشد فکری برای هر انسانی می دانم که در دایره شخصی خود تحرک دارد و زنده است. یعنی « من » جنبیده ام و تحرکی داشته ام که « تو » مرا نقد کرده ای و اگر فقط می خوردم و می خوابیدم، هیچ کسی نقدم نمی کرد!

اما در برابر نقد این حق دارم که باز بنویسم و از نظرم دفاع کنم و اگر دلیل منطقی برای نظر منتشر شده خود داشتم و یا اینکه نداشتم، قضاوتی است که خوانندگان وبلاگ می کنند.

من هیچ وقت این ادعا را نکرده ام که من یک نویسنده هستم. و این را هم کفر می دانم که وقتی کسی املا و انشاء خوب و عالی نداشت، دیگر خاک به دهن خود کند و هیچ چیز نگوید و در جامعه خود مانند یک مرده که نان می خورد، باشد. از نظر من این برجسته ترین دلیلی بوده که فرهنگ گفتار و نوشتار و انتقاد و پیشنهاد در جامعه ما چنین ضعیف باقی مانده است و مانع از رشد فکری ما گردیده است. شما می بینید وقتی کسی نظر می نویسد و دیگری نقد می کند، بزودی این نقد و نظر به جنگ های داغ مبدل می گردد و این روند ریشه در عدم شناخت مناسب از فرهنگ نقد دارد.

مسله دوم اینکه وقتی یک کسی در جامعه ما نویسنده می شود و املا و انشاء خوب یا می گیرد یعنی کلمات را بصورت خیلی عالی در داخل جمله جابجا می کند، دیگر از نظر مردم ما آن شخص همه کاره است و مغزش هم از طلا. تصور می شود که هیچ کس به اندازه آن شخص چیزی را نمی فهمد و در نهایت آن شخص نویسنده «دهن» و دیگران همه «گوش» می شوند. واقعیت چنین نیست! از نظر برادرت هر انسان، صرف نظر از باسیواد و بی سواد بودن، دارای نیروی فکری است. بعضی ها این توانمندی را دارد که نظرش را از کاسه سرش به روی کاغذ بریزد و بعضی ها ندارد اما آنچه که حقیقت است، این است که هر انسان دارای نیروی فکری می باشد.

شاعری و نویسندگی در حقیقت یک هنر است که هنرمند این تخنیک را یاد گرفته که کلمات را چگونه با هم پیوند دهند که آهنگین شوند و یا جملات را در یک مقاله چگونه بکار برد که جمله خوب ثقیل گردد و... درست است که با سیواد بودن زیور دیگری است که تن انسان را زیباه تر می سازد و امکانات را برایش وسیعتر می گرداند اما هیچ وقت معنی اش این نیست که انسان بیسواد هیچ چیزی را نمی داند و مغز ندارد. و یا اینکه اگر کسی نویسنده خوب نبود، دیگر در جامعه اش فقط یک «گوش» باید باشد و دهن خود را باید از خاک پر کند چون نمی تواند مانند فلان ها بنویسد!

هر انسان وقتی به دنیا پا میگذارد، بطور اتومات به انجام چند چیز موظف می گردد:
۱ ـ عضو محیطی می گردد که در آن محیط به دنیا آمده است.
۲ ـ وقتی در یک جامعه و... عضو شدی، بطور اتومات مسول می شوی یعنی یک سلسله مسولیت متوجه ات می شود.

مسولیت خود را شناختن و آن را انجام دادن و یا عدم آن، بستگی دارد به این که چگونه انسان هستی. این توان مندی را داری که مسولیتت را درک کنی یا خیر.

بهر حال من از نقدت خیلی خوش شده ام و خوش می شوم و یک چیز را بحیث یک برادر و هموطن برایت پیشنهات می کنم اینکه این فرهنگ را دیگر آتش بزنید و بسوزانید که اگر نویسنده خوب نبودید، خاموش بمانید و در برابر هر نابرابری و پلیدی خاموشی اختیار کنید. این درست نیست!

شایسته است که انسان تا که زنده است، در مورد هر چیز در پیرامونش حساس باشد و همیشه با چشم و گوش و عقل و هوش باز در جامعه خود زندگی کند و این مفهوم واقعی زنده بودن است!

موفق باشی آزره جان!

تقی بختیاری چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 10:37 http://www.sorkhbidag.blogsky.com/

کم پیدایی آقای پیمان مطلب بگذارید دیگر. موفق باشی.

محمد پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 11:17 http://qorood.blogskycom

سلام جناب پیمان. شما را به استفاده از سروس «دری بلاگس» که تازه اماده شده،دعوت می کنم. دری بلاگس برای افغانستانی ها فایده هایی دارد.....

لینک http://www.home.dariblogs.com

امید وارم بعد از این از آن سروس استفاده کیند و کینم تا به وسیله ی آن بتوانیم زبان دری را ره جهان و شرکت های کامپیوتری معرفی کینم و زمانی شود که زبان «دری» هم روی ویندوز باشد

مانی جمعه 1 دی‌ماه سال 1385 ساعت 20:17 http://playsomemani.blogfa.com

سلام حاله شما خوبه؟
واقعا متاسفم برای این جامعه که ما....
درسته همجنس بازی یه کار واقعا اشتباهی مخصوصا تو جامعه ای که ما داریم توش داریم زندگی می کنیم... و مهم تر از اون اسلام....
ولی وقتی چرا کسی میره پزشک قانونی و درخواست میکنه برای تغییر جنسیت.... پس چرا کسی اونجا جواب اینارو نمیده!!! واقعا نمیفهمم چرا هیچ کس به فکر اینا نیست ولی تا وقتی یه خطایی ازشون سر می زنه همه میریزن رو سرشووون!!!
وقتی کسی تقاضای تغییر جنسیت می کنه...۱۰۰٪ از جنسیتش ناراضیه و اینکه دوست نداره همجنس باز باشه....!!! دوست داره زندگی سالم کنه....
یه کمیم در این باره بنویسید خواهشا .....
قربان شما مانی بای

سعید چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 19:38

شما آنقدر تو خبرنگاری پیش و پا افتاده عمل میکنید که حتی نمی توانید ظاهر بی طرفی خودتان را حفظ کنید. وقتی یک نفر خلاف قانون یک کشور عمل میکند در حالی که از قوانین آن نیز اطلاع دارد باید مجازات شود .شما نوشته اید(( آیا براستی فقط این دو نفر در ایران همجسگرا بوده اند که به دار آویخته شده اند؟ )). اگر به تمام گناه کاران دسترسی نداریم دلیل بر این هم نمی شود که همه را به امان خدا رها کنیم و نسبت به آنها بی تفاوت باشیم. من فکر می کنم که هدف شما بیشتر تخریب اسلام(بخاطر اینکه حکمی اسلامی است) یا ایران است و نه اطلاع رسانی .

سعید چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 19:50

ضمنآ در جواب آن آقایی که عوان کردند هم جنس بازی به دلیل نارضایتی از جنسیت است باید عرض کنم که خیلی از ما می دانیم که اینگونه نیست و اگر از این افراد(هم جنس باز) پرسیده شود که آیا مایل به تغییر جنسیت هستید؟ بالغ بر 90 درصد آنها میگویند خیر . این گونه کارها بیشتر بدلیل در دسترس نبودن راهی شرعی برای تامین نیاز جنسی (مثلآ بالا رفتن سن ازدواج) یا در دسترس نبودن امکان رابطع با جنس مخالف و یا بی مبالاتی جنسی است.

احسان چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 16:55

همجنس گرایان را چرا اذیت میکنند.وا قعا این کار مشکلی دارد

فیروز پنج‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:23

من بااکسریت نظردهندگان این سایت مخالفم.اگرنمتوانندخودرابالذت جنسی آرامش دهندیعنی شرایت برایشان مسایط نیست پس بییایندنزدمن...........ف ق مزارافغانستان

Maria سه‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1393 ساعت 12:13 http://www.facebook.com/profile.php?id=100003468889343

Last one to utizlie this is a rotten egg!

buy cialis 25mg on line پنج‌شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 08:52 http://cialis24x7.net

Until I found this I thought I'd have to spend the day inside.

viagra on line پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 06:30 http://viagra1st.com

Wow, that's a really clever way of thinking about it!

online cialis پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 13:16 http://mycheapcialis.com

Heck yeah bay-bee keep them coming!

insurance auto پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 16:07 http://autoinsuranceask.net

That's a smart way of thinking about it.

generic cialis پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 18:35 http://cialis36.net

I'm so glad that the internet allows free info like this!

cheap cialis پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 21:07 http://cialis36.net

I have been so bewildered in the past but now it all makes sense!

buy viagra جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 00:27 http://buyviagramg.org

More posts of this quality. Not the usual c***, please

term life insurance quotes جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 01:34 http://lifeinsuranceforall.net

Finally! This is just what I was looking for.

cialis 25mg جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 06:24 http://cialismg.org

I feel so much happier now I understand all this. Thanks!

cheapest california car insurance جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 07:09 http://carinsurancecom.net

Free info like this is an apple from the tree of knowledge. Sinful?

viagra 25mg sales جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 08:05 http://genericviagra25.net

More posts of this quality. Not the usual c***, please

male impotence جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 13:36 http://viagraclick.net

If you wrote an article about life we'd all reach enlightenment.

cialis 25mg online جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 14:08 http://cialis36.net

I feel satisfied after reading that one.

life insurance quotes یکشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 07:35 http://lifeinsuranceforall.net

What I find so interesting is you could never find this anywhere else.

online auto insurance پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 09:52 http://quotesco.net

So excited I found this article as it made things much quicker!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد