حبیب پیمان

این وبلاگ منعکس کننده نظرات و دیدگاه های شخص صاحب وبلاگ می باشد!

حبیب پیمان

این وبلاگ منعکس کننده نظرات و دیدگاه های شخص صاحب وبلاگ می باشد!

آقای دریا این حقیقت دارد..؟

صبح روز چارشنبه وقتی در کلاس نشستم و کامپیوترم را روشن کردم، رفتم در وبلاگم تا ببینم چه حال و احوال است. پیامی از دوستی که نامش را ننوشته است، خواندم که فقط نوشته است: «در باره فرهاد دریا» و در ضمن آدرس فلمی را درج کرده که در ارتباط به فرهاد جان دریا و کمک ها و وعده های او به یتیم خانه ی بنام «آشیانه» در کابل صحبت می کند. رفتم در یوتوپ و فلم را از اول تا آخر دیدم و تکان خوردم که هنرمند که با عاطفه ترین انسان در جامعه انسانی تثبیت شده، چگونه ممکن است چنین کند.. و ان هم با مردمی که خود هنرمند به آن مربوط است.

عاطفه بستر اصلی شعر و آواز در انسان است. شاعر و آواز خوان زمانی که از لحاظ عاطفی تحت فشار قرار می گیرد و بخود می پیچد، شعر می سراید و آواز می خواند که هر دو این در حقیقت همان قطرات اشکی است که با خون جگر هنرمند مخلوط گردیده در قالب شعر یا صدا بیرون می آید. بناءْ یک هنرمند نباید با عواطف مردم بازی کند چون خود یک انسان عاطفی است.

من در جمع دوستانم بارها این مسله را یادآور شده ام که کسانیکه در کشورهای گویا جهان اول زندگی می کنند، از لحاظ اقتصادی مشکل آنچنانی ندارند و دست شان به دهن شان می رسند و در نتیجه یک سلسله مسولیت متوجه شان می شود. ما، حالا که مسولیت متوجه ما شده، به دو صورت می توانیم به این مسولیت رسیدگی کنیم:

  1. عملا باید به بازماندگان خود و گاهی فراتر از آنها به هموطنان خود کمک کنیم. مثلاْ کمک مادی، معنوی و غیره.
  2. سکوت نماییم و هیچ کاری نکنیم و کسانی را که واقعا نمی توانیم کمک کنیم، حد اقل بحال شان بگذاریم یعنی با وعده های چرب و شیرین اما دروغین خود، دل آنها را از «دوغ» بد نکنیم و آنها را از کار وبار شان نیاندازیم. اگر از چنین «تیم دادن ها» و خود خواهی ها خود داری کنیم، کمک بزرگی به آنها کرده ایم.

با تمام این، من هنوز هم باور ندارم آقای فرهاد دریا با یتیم خانه «آشیانه» وعده خلافی کرده باشد و یا به آنها وعده دروغ داده باشد. من این کار را از آقای دریا بعید می دانم. اما اگر این مسله حقیقت داشته باشد، آقای دریا واقعا کار خلاف اخلاق و معیار هنرمندی انجام داده و مسولیت دارد تا در رسانه های عمومی جواب قانع کننده ای ارایه کند تا سبب آرامش خاطر مردم گردد.

چون من یک تبعه افغانی هستم و آقای دریا هنرمند این کشور است، بخود حق می دهم از او بپرسم که اگر چنین کرده ای، چرا. و اگر این یک توطئه است، باید از توطئه گران آن نیز بپرسیم که دلیل وهدف چیست.

 فلمی که در باره آقای دریا منتشر شده است:

http://www.youtube.com/watch?v=VdITeO0tcZc

 

نظرات 24 + ارسال نظر
توسلی غرجستانی چهارشنبه 6 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 14:23 http://daikondi.blogfa.com/

سلام دوست فرهیخته
با مطلب نه چندان خوشایند " چالش جهانی مواد مخدر و چند پیشنهاد" بروزم.
در این مورد کاملا نیازمند رهنماییهای شما هستم.

Aziz Adalat پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 05:52

salam lalae qand omed ki jorosehatmand bashi bare awallen bar weblagetana dedom wa estefada kadom shad wa peroz bashi

دوست پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 22:08

گل گفتید اما فلم دیگر در یوتوب نیست
This video has been removed by the user.

اجمل پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 22:40

سلام به حبیب پیمان .
اون صحنه سازی یکی دو نابکار است که جهان بی پلیدی نبوده است هرگز . من این پیام را به آدرس آنان در جایی گذاشتم و درینجا دوباره میگذارم و امیدوارم انسان های فهیم نظیر شما فریب اینان نخورید .
تو ... دشمنِ هنر ... شرمت باد .

اگر بی انصاف نداند که انصاف چیست
انصاف داند که بی انصاف کیست

مگر فرهاد دریا سره میاشت است ؟ صلیب احمر است ؟
مسوول شصت هزار طفل بی سر پناه کابل کیست ؟
یک هنرمند ؟ آنهم فقط فرهاد دریا ؟
چشم بد اندیش که برکنده باد ، زهر در آبش ریختند ،
کنون در فکر فتنه و نیرنگ دگر ؟

حکیمی که با جهال در افتد توقع عزت ندارد ، وگر جاهلی بزبان آوری بر حکیمی غالب آید عجب نیست ، که سنگیست که گوهری همی شکند .

نه عجب گر فرو رود نفسش
عندلیبی غراب هم قفسش
گرهنرمند از اوباش جفایی بیند
تا دل خویش نیازارد و درهم نشود
سنگ بد گوهر اگر کاسه زرین بشکست
قیمت سنگ نیافزاید و زر کم نشود

اِهدَ قومی اِنهُم لایَعلمون ....

ماری تو که هر که را ببینی بزنی
یا بوم که هرجا نشینی بکَنی

اجمل .

ونکوور- کانادا

اجمل از کانون حمایت از هنرمندان جمعه 8 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 00:47

این مینماید که شما با خودتان موافق نیستید ، آنجا که میفرمایید :
« ... شاعر و آواز خوان زمانی که از لحاظ عاطفی تحت فشار قرار می گیرد و بخود می پیچد، شعر می سراید ، و آواز می خواند که هر دو این در حقیقت همان قطرات اشکی است که با خون جگر هنرمند مخلوط گردیده در قالب شعر یا صدا بیرون می آید . »
افاضه میدارم که که محدود هنرمندانی اند که به این اکتفا ننموده خوشی و سعادت فامیلی و نان و لباس خویش را روی سفره نیازمندترین و آسیب پذیرترین ها میگذارد و ... چگونه می شود پزیرفت که این هنرمند و به گفته شما انسان عاطفی و آگنده از احساس مردمی ، به مستندان نارو بزند و ازین قشر مظلوم تجارت هنری نماید ؟
به فرمایش شما ، کسانیکه در « کشور های جهان اول » زنده گی میکنند و دست شان به دهن شان میرسد ، یک سلسله مسولیت ها متوجه شان میشود ...
لطفا به غیر فرهاد دریا یکی ازین هنرمندان و توانگران را نام ببرید که تا کنون به اطفال یا بیوه زنان مظلوم کمک کرده باشند ؟!
هنر مندانی نظیر صادق فطرت ، پرستو و رحیم مهریار و ...
یکی را از جمله هنرمندان نام ببرید لطفاً . گرچه هیچکدام مسولیت و اجبار ندارند و این ها همه متوجه دولت کرزی و همپاله گی هایش است که بیت المال را در اختیار دارند . آن قاتلین مردم افغانستان که ده ها هزار انسان را کشتند و این زنان بیوه و اطفال یتیم را در خاک سیاه نشاندند و امروز بی خیال و با مصونیت قانونی در پارلمان لمیده و تسبیح میاندازند بپرسید که چرا بی تفاوت اند ، نه از فرهاد دریا و چند هنر مند مهاجر در بیرون کشور .
میگویید باور ندارید که فرهاد دریا با یتیم خانه آشیانه « وعده خلافی نموده باشد » پس چرا وبسایت تانرا تخته اعلان چند دشمن نابکار یک هنرمند میسازید ؟
حامد کرزی مدال وزیر اکبر خان را برای چه به فرهاد دریا داد ؟ بخاطر کنسرت هایش در کابل ؟ آخر این کنسرت ها را دیگران نیز داده اند . چرا برای حاجی همآهنگ و وحید قاسمی و دیگران نداد ؟
کرزی با سرافگنده گی آن مدال را در سینه فرهاد دریا نصب کرد که کاری را که خودش میکرد « نوازش بینوایان شهر » فرهاد دریا کرده بود . استثناً فقط همین یکنفر هنرمند .

امید مطالب صفحه ای تان در آینده « فریاد در گلو گره خورده » مردم مظلوم باشد ، بر علیه ربانی ها و دوستم ها ، تورن اسماعیل ها ، شورای نظار و سیافیان و دیگران ، نه هنرمندان ...
در بلخ جنایت کرد جنایت گری
در اصفهان گردن زدند آهنگری
میگویی : یک تبعه افغانی هستی و « بخود حق میدهی از فرهاد دریا بپرسی » که چرا چنین کرده است ؟ و اگر توطءه باشد از توطءه گران بپرسی که دلیل چیست ؟
بایست به شما گفت : واه واه . هوهو هاها ...
آقای عبدالجبار ثابت . واه واه واه
مزن بی تأمل به گفتار دم
نکو گوی اگر دیر گویی چه غم
بیاندیش و آنکه برآور نفس
وزان پیش بس کن که گویند بس
امیدوارم نرنجیده باشی آقای حبیب پیمان .
با احترام .
اجمل - کانون حمایت از هنرمندان
کانادا


حبیب پیمان ـ به آقای اجمل جمعه 8 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 22:54 http://www.paiman.com

آقای اجمل جان سلام و از پیامت تشکر..!

اولا کاش از این کانون حمایت و دفاعی ات یگان نام و نشانی هم می گذاشتی تا مردم می رفتند و می دیدند که دیگر به هوش می آمدند و از این اشتباهات نمی کردند و در باره هنرمندان جز تمجد، چیزی نمی گفتند و نمی نوشتند. من هم دمبوره می نوازم و گهگاهی خود را در قطار هنرمندان می زنم که در آنصورت می شد من هم از این نعمت محروم نمانم و از سایه لطف شما بهره مند می شدم.

قبل از اینکه موضوع فلم را با شما در میان بگذارم، شایسته است شما و کانون دفاعی تان را با مردم و با خودتان در میان بگذارم.

من فکر نمی کنم شما بتوانید از هنر و هنرمند دفاع کنید و یا مدافع خوبی برای این پدیده و گروه باشید ـ زیرا تعبیر شما از واژه «دفاع» غیر از آن است که است. تصور کنید هنرمند اینجا نشسته، من کمی دورتر دیده بان هستم و در آن طرف دشمنی (به تعبیر شما) که می خواهد بر هنرمند حمله کند، در سنگر نشسته؛ من می بینم دشمن تصمیم دارد کاری انجام دهد و یا اینکه انجام داده ـ من فریاد می کشم و شما که وزیر دفاع هستید، قبل از اینکه متوجه دشمن شوید، نیروی تان را متوجه دیده بان می نمایید. از این سبب، من معتقد نیستم این عنوان را که بخود داده اید، درست باشد.

من فلم را دیده و متن را نوشتم و شما اگر مدافع خوبی می بودید، فقط شرح و گزارش می دادید که واقعیت آن نیست ـ این است تا برای دیگران و من که یک هموطنت هستم، روشن می شد که مسله دروغ بوده و حق با شما است. شما بدون هیچ مکثی، هم مرا که چرا فلم را دیده ام و هم کسانی را که فلم را ساخته اند و چرا، کوبیده اید. اینکه مرا کوبیده اید، مفهومش این می شود که چرا فلم را دیده ام و چرا چشمم را بند گرفته از کنارش نگذشته ام ـ همین..! چون اگر این حق را می دادید که من فلم را ببینم، این را نیز می پذیرفتید که در باره اش حرف بزنم. در عین حال فلم سازان را «دشمن نابکار» گفته کوبیده اید که چرا گویا آنها فلم ساخته اند. کار آنها این بوده که فلم ساخته ولی جواب شما بر مبنای دفاع از هنرمند فقط همین است که آنها را «دشمن نابکار» خطاب کرده و فلم را از دسترس مردم دور کرده اید..؟ چه یک دفاع جانانه..! واواوا آیا از نظر خودت این دفاع است؟ شما همین گونه دفاع می کنید از هنرمند؟ شما واقعاً با داشتن چنین یک نیروی فکری و طرز تفکر آمده اید کانون دفاع از هنرمند ساخته اید؟ این دفاع شما، دفاع خمینی از اسلام را می ماند که حکم قتل سلمان رشدی را صادر کرد. یعنی از آخرین منطقی که در توان داشت و از آن استفاده کرد، همین صادر کردن حکم قتل بود. اینجا باز همان ادعایم را تکرار می کنم که بعضی وقتها، نکردن کاری ضررش کمتر از کردن آن است. از اینرو، عدم دفاع شما از فرهاد جان دریا، بهتر از خود دفاع برای او می تواند باشد.

دوست عزیز، من شما را نمی شناسم و اصلا شما را بحیث یک کانونی مخاطب قرار نمی دهم؛ ولی شما را پیشتر و بیشتر یک انسان می دانم و بحیث یک هموطن، شما را هم دوست دارم و هم احترام. با این بینش، عرض می کنم که یکمقدار ریلیستیک حرکت کنی بهتر است. در کانادا هم که زندگی می کنی و باید با ریلیزم اجتماعی خو گرفته باشی. باور کن نه این حقر پقیر، نه فلمسازان و نه آن اطفال معصومی که در فلم دیده می شوند و صحبت می کنند، دشمن فرهاد جان دریا هستند. برعکس باور شما، همه هموطنان ما هنرمندان شان را دوست دارند.

پیش نهاد من برای شما این است: حالا اگر واقعاً می خواهی از فرهاد دریا دفاع کنی، جستجو و تحقیق کن که فلم سازان چرا این کار را کرده اند (من که نکرده ام که بر من میتازی) و تا زمانی که حقیقت را با مدارک شبه فلم در دست نیاورده ای، گپ گویان مثل من را بحالش بگذار و در پی کار خود باش. آنگه که سند و مدارکی برای دروغ بودن کار فلم سازان تهیه کردی، هم من و هم صدها تای دیگر مثل من، همه به تو احسن می گوییم و در عین حال سوالات خود را متوجه طرف دیگر قضیه می کنیم و می پرسیم که چرا..! اما از این محکوم کردن های بی اساس نمی توانی بجای برسی و اینگونه کوشش نکن فرهاد دریا و امثالش را بدفاع بشتابی. اگر در نهایت فرهاد جان دریا کوتاهی ای و یا اشتباهی کرده بود، برایش دوستانه باز گو کن و ازش خواهش کن دیگر متوجه اشتباهات خود باشد ـ میان یک قوماندان نظامی و یک هنرمند باید فرق وجود داشته باشد. من اصلا نمی دانم چرا برای مردم افغانستان از خود اشتباه کرده باز گو کردن آن سخت تر و غیر قابل پذیرش است. وقتی اشتباه می کنیم و خود نیز می دانیم که اشتباه شد، آنچنان برای ما مهم نیست؛ اما زمانی که کسی یاد آور شد، آنگه هم مشکل و هم سخت و هم غیر قابل قبول می گردد.

فرض کن فرهاد جان دریا اشتباه و کوتاهی ای هم اگر کرده باشد، غیر طبیعی نیست. اشتباه لازمه تحرک است. انسان که تحرک داشت، می تواند اشتباهی هم داشته باشد. اما معنی اش این نیست که ما دیگران را متهم کنیم که وظیفه اش را انجام نداده، کمک نکرده و... چون متهم کردن دیگران و برشمردن عدم انجام وظایف کسان دیگر نمی تواند دردی را در این قضیه درمان گردد. اینکه دیگران چرا چنین نکرده، بحث کاملاً دیگری است؛ اما بیان این مسله عدم شناخت شما را در دایره نقد، بررسی و تحلیل نشان می دهد.

در ضمن خیلی زیاد شعریده ای، معلوم میشه طبع شاعرانه ای داری. من هم یک شعر را برای شما و خوانندگان محترم می نویسم:
دشمن دانا بلندت می کند
بر زمینت می زند نادان دوست

امید است دوست نه بلکه یک هموطن دانای برای فرهاد دریا باشی..!
با تقدیم سلام مجدد ـ امید که نرنجی

اجمل آشیل شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 05:34 http://danish.com

ببین آغای « دنبوره نواز » .
ای صوفی برو لقمه خود گاز بزن
کم پشت سر خلق خدا ساز بزن
تو داری با این بیسوادی ات کفر ما را میکشی . غلطی های املایی و انشایی ات را اصلاح کن که آبروی ما را بردی والله .گروه بیست وپنج نفری هستیم در دفاع از « هنرمندان وطن » جان بر کف .
به صورت عام ، نه تکت فروش داوود سرخوش مثل شما و مداح « بابه مزاری » که برایش روضه میخوانی ، ووصاف « لیسه عالی فیضیه » و مداح « کشور دنمارک در آستانه شهرت جهانی » و صدور آن احکام افسری در قبال « بیانیه علما و طلاب افغانستان مقیم قم » و به اسد بودای بزرگ مبنی بر اظهار نظر و در بستن سایت های شان ...
کاربرد واژه های ، از دهن کشاد ، برای شما خوب نیست ،
چون « ریالیزم » و ...
برایمان نسخه نپیچید .
خواستم این نوشته ات را برای « پیام سیستانی » ارسال کنم در
« نیزار » تا امیر فرشاد ابراهیمی بران نقد بنویسد .
آخر تو چه میگویی ؟ ماشاء الله .
گفتی :
« سعی نکن فرهاد دریا و امثالش را به دفاع بشتابی » ؟!
مگر فرهاد دریا در کله آدم میخ کوبیده ؟
رقص مرده گان بر پا کرده ؟ بینی و گوش بریده ؟
مگر ، فرهاد دریا « قنبر لنگ » است ؟ یا « شفیع دیوانه » ؟
وطن فروش وابستۀ حکومت آخوندی ؟
« حزب وحدت » « حرکت » مزاری ؟ محقق ؟ اکبری ؟
چرا نشتابم ؟
وختی تو از روی شکم سیری ، نشسته بر ساحل سلامت ، با آبروی هنرمند بازی میکنی ؟

نه مگر آدمیم ، ما ؟
درین خانه کسی نیست ؟
قسم به سر آن دختر نازنین ات که به پیشواز کرزی بردی ، که نزده ساله هستم من ، فرزند خانواده ای کتاب . متصدی بخش معرفی « کتاب » در تلویزیون « آریانا » با همین قد ...
تو چه میدانی ؟
هرگوشه گمان مبر که خالیست ؟
شاید که پلنگ خفته باشد
شور همفکر با همفکر مشغول
مُدبر با مُدبر غول با غول
میفرمایی :
شما را « کوبیده » ام ؟
این اصطلاح درستی نیست محترم . مردم چاسکو و بادیان را در هاون می کوبند ، با معرفت ؟!
میگویی : « معنی اش این نیست که دیگران را متهم کنیم که وظیفه اش را انجام نداده ، کمک نکرده و ... »
با تما م خریت این یکی را راست گفتی ، والله .
آخر شان نزول این آیت متوجه خودت هست ، نه ما ...
میگویی :
« .. فرض کن فرهاد جان دریا « اشتباه و کوتاهی » کرده باشد ، غیر طبیعی نیست . »
آفرین . برای خودت میگویی ؟ یا برای من ؟
کوزه بودش آب می نامد بدست
آب را چون یافت ، کوزه خود شکست
القصه ما بیست و پنج نفر هیأت شورای اجراییه « کانون دفاع از هنر مندان » در اقصی نقاط جهان ، مشتمل بر ملیت های گوناگون ، چهار جوان ، most dangerous of the four در صدر ، از شیعه زاده همچون من تا پسر عبدالله مقری ، یک جوان از جنوب هند و دوشیزه ... از کالیفورنیا ، فرمودیم :
هر چی میخواهی بکن پیمان
آبروی هنر مندان مریز
گذشته تلخ است ، آینده نامعلوم
آیینه صفت خاک خور و آب نگهدار
اگر این صفحه را حذف نکنی و در ردیف دشمنان قرار بگیری ،
وای به روزت ، وای ...
میخواهی امتحان کن ، به نوا رسیده !!
راستی قبل ازینکه یادم بره ،
سلام ...
اجمل آشیل
کانون دفاع از هنرمندان
کانادا
asheelsakhi@yahoo.ca
www.danish.com



ایوب تاج شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:12

طرز کلام نوشتار اقای اجمل نوشیل به کمال کابلی میماند بلی بلی خودش هست

حبیب ـ به اجمل ختک شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:27

فکر می کردم آدم هستی و میشه همرایت گپ زد، نمی دانستم در دمت دست زدن نمی مانی و در دامن فامیلی بزرگ شده ای که حتی عفت کلام را بتو نیاموخته است!

این پیامت را پاک نمی کنم تا مردم بداند که:
کاسه چینی صدا می کند
خود صفت خویش ادا می کند
اما هرنوع پیامت از این به بعد پاک می گردد چون اینجا جای برای بیسوادان مثل تو نیست..!

افضل شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 17:29

اوووووووو پیمو جان تو هم با هر خر خوته درگیر میکنی.......
اجمله جان ما میخ که میزدیم همیشه ده سر نمیزدیم کسانیکه ده سن و سال توبود ده کون میزدیم میخا هم دو قسم بود مه ده نزدیکایت استووم باز برت نشان میتوم زوی

Adalat شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 18:51

dorod bar paiman nazanin Ajmal kheli khar asti bachem ,malom mesha ki az fashesthae qabela salar asti .gab sare chi bod koja rasandesha ,pesh az ee ki aqwame degar ra naqd koni karnamae seyahi qawme khod ra moror kon ,goftabodi shea asti monafeq monafeq ast shea wa sonni nadarad ,to am az amo monafeqen yaki az hawadarane shaikh kasefi mosini asti,

سرور شنبه 9 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 22:24 http://danish.com

وظیفه های رقم رقم هاهاهاهاهاهاهاهاها تمامه که میبینی یک کار و وظیفه داره مگر منی خاکسار صاحب یگان کار هیچ نشدوم ولله . مه خو هرچه زدوم که یک کار بری خودپیدا کنوم نشد . حبیب پیمان تکت داود سرخوشه میفروشه و اجمل قندولک نجاست فرهاد قندولکه پاک میکنه وای ده روز مه که بیکار میگردوم


راستی اجمل جان قندولک مره ده امو حزب خود نمیگیری ؟ مه هم دستکشای خیلی دراز دراز پیدا کدیم هرچه که پیچش هم باشن مه میتانوم پاکیش کنوم خیرس . خیرس ۱۶ نفر شویم ؟اگه میگیری شرطش امیس که همرای امی دوشیزه قند مره یکجای وظیفه بتی یادت نره بچیم بیکار استوم ولله

دختر هزاره!! یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 13:06

سلام دوستان!!

من بسیار متاسف شدم بعد از دیدن ان فلم هنرمند معروف ما ( فرهاد دریا) با یتم خانه اشیانه و همه ان وعده خلافی ها با ان طفلان مظلوم.

از اشیل خواهش مندم از حقیقت ها دفاع ننماید و دیده را نباید نادیده بیگیرد....

و یگ دنیا ممنون از اغای حبیب پیمان گه ما را هم از این مثله اگاه نموده و حقیقت ها را از پشت پرده اواز خواندن و موسیقی نواختن هنرمند برای ما واضع نمود.

همیشه موفق شاد و خندان باشید اغای پیمان!!

جوهری دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 20:04

سلام اقای پیمان!
در وبلاگ شما و همچنین در سایتهای که زیر نظر شما است دو چیز را خیلی روشن یافتم: اول اینکه منطقه گرایی یعنی جاغوری گرایی که و دوم اینکه تمجیدات و تعریفات بیش از حد از زن و دختر خود. اولی، جای تاسف است چون از شما که یک جوان دلسوز هزاره هستید بعید است که منطقه گرایی کنید که باعث تباهی مردم ما شده است و دومی اخلاقا درست نیست. بگزارید که عطر خودش ببوید نه آنکه عطار بگوید.
موفق باشید!
جوهری

جوهری دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 20:07

سلام اقای پیمان!
در وبلاگ شما و همچنین در سایتهای که زیر نظر شما است دو چیز را خیلی روشن یافتم: اول اینکه منطقه گرایی یعنی جاغوری گرایی که و دوم اینکه تمجیدات و تعریفات بیش از حد از زن و دختر خود. اولی، جای تاسف است چون از شما که یک جوان دلسوز هزاره هستید بعید است که منطقه گرایی کنید که باعث تباهی مردم ما شده است و دومی اخلاقا درست نیست. بگزارید که عطر خودش ببوید نه آنکه عطار بگوید.
موفق باشید!
جوهری

قیس دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 20:24 http://www.qais123.blogfa.com

پیمان گرامی سلام . دفعه قبلی گفته بو دی در هر قوم خوب وبد دارند . امید وارم باز ابراز نظر یکی از منو رین پشتون تبار مقیم المان> نه جنوبی بشنو ! ونظر به در خواست دوستان فیلم تها جم طالبان کو چی ها را بالای مردم بهسود ببین و قضاوت نما .

REZA BAKHSH AKHLAGHI دوشنبه 11 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 22:48 http://mohajereshiraz.blogsky.com

چرا از حمله کوچی ها هیچ ننوشتی ؟؟
نکنه خوابت برده ؟؟

باچه آزره سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 07:45 http://www.bacheazra.blogfa.com/

جناب پیمان کاکای عزیز سلام
یادی از صوفی عشقری را در باچه آزره میتوانید مطالعه نمایید
موفق باشید.

نا ملا چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:12

زور قالب ندارد و ملا فوقالعاده دروغ میگوید.
ملا امام مسجد لال در اسلام آباد چادری پوش و ایزار بند به دست پولیس امنیتی افتاد. موجودات مانند ملا عبدالعزیز که خاطره تکان دهنده شلیک بر فرق یک خانم بی هیچ کس در استودیم کابل را از خود به جا گذاشت و همیشه پدیده ای زن را خبیث و شیطانی عنوان کرد، حالا با ایزار و چپلک و چادری زنانه مسیر عافیت می جوید. حتما چقدر همان لحظه آرزو کرده باشد که با با بد کردم اصلا پدرم را لعنت کردم که این بلا را در جلوم دارم، کاش در عقبم داشتم یا اصلا از بیخ سنت شده بود.

باران پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:40 http://www.rainrow.persianblog.com

سلام
چه عجب
کجایین شما؟
نیستین

باران جمعه 15 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 18:06 http://www.rainrow.persianblog.com

سلام
خواهش میکنم به من بگین اقای میرهزار را دستگیر کردند
منتظرم

باران شنبه 16 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:44 http://www.rainrow.persianblog.com

سلام
ممنون که به پیغام من جواب دادین
جناب اقا یپیمان من یک دخترم و معمولا این اسم برای بانوان استفاده بیشتری داره
اما اقا یمیرهزار من از اینجا شماره همراهشون را میگیرم ولی اصلا انتن نمیده اگر شماره ایشون را دارید تماس بگیرید یا این که بگین من براتون ارسال کنم .خیلی نگران ایشون هستم ا یکاش می تونستم کمکی بکنم.شما یا دوستانتون نمی تونند کاری بکنند؟
شاید جونشون در خطر باشه.
باید یک کاری کرد.
منتظر تماس شما هستم
با احترام باران

عالیه جمعه 22 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 20:56

سلام ..............

جمشید بارکزی سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 14:09 http://yahoo

سلام به همه عزیزان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد