حبیب پیمان

این وبلاگ منعکس کننده نظرات و دیدگاه های شخص صاحب وبلاگ می باشد!

حبیب پیمان

این وبلاگ منعکس کننده نظرات و دیدگاه های شخص صاحب وبلاگ می باشد!

کاه کهنه باد کردن

تذکر
در مورد نوشته قبلی ام که در باره اعمال دولت مردان ایران و روش نادرست آن ها در قبال مهاجرین افغانی مقیم کشورشان نوشته بودم، پیام های متعددی را در یافت کرده ام، از جمله پیامی از محترمه زینت نور یکی از شعرای معاصر کشور ما، که وادارم کرده تا کمی کاه کهنه را به باد دهم.

پیام محترمه زینت نور:
سلام جناب پیمان / مطلب را خواندم متاسفانه من هم از دوستانی که در آنجا  روزگاری چندرا به سر برده بودند چیزهای شنیده ام. اکثرا افغانها در کشور های نادار مثل ایران و پاکستان بیشتر دچارمشکل استند اگر این مسله را یک زاویه دیگر نگاه کنیم به نتایچ دیگری میرسیم. مردم ایران وپاکستان، مخصوصا طبقات کارگر و کسبه کا ر مهاجرین افغانی را رقبای کار و کسب خود حساب میکنند و بسیار دلایل دیگر که ریشه در مسایل اقتصادی دارد. برعکس افغانها در کشور مترقی و غربی هرچند با مشکلات دیگری روبرو استند ولی اکثرا از لحاظ پولی با استفاده از کمک های مادی این کشور ها زندگی به مراتب بهتری دارند تا جای که همه زندگی خود را منوط و مربوط به همین کمک ها کردند و به افرادی بار دوش این جوامع تبدیل شده اند بیشتراز ٥٠٪ افغانهای مقیم المان بعد از سالها زندگی درالمان قادر به تکلم بسیار ساده به این زبان نیستند و همچنان در جاهای دیگر. / شاید اگرشمافرصت داشتید نا این  معضلات را به شکل متقابل به بحث بگیرید برای همه خواندنی خواهد بود/ شاد و موفق باشید / زینت

من با خانم نور در مجموع موافق هستم، اما به دو نکته نظر شبیه ندارم و آن دو نکته عبارت اند از:

  • اگر شما دقیق متوجه شده باشید، من مشخصاْ دولت مردان ایران را، و آنهایی که صاحب اختیار در این کشور هستند را، در این مسله مقصر دانسته ام و هدف من هیچ گاهی ملت ایران نبوده چون یک ملت به هیچ عنوان نمی تواند مقصر باشد. در حقیقت دولت و دولت مردان در یک سرزمین است که جو و فضاء را به وجود می آورد و ملت را خط می دهد که چگونه با مردم و اطرافیانش رفتار کند. شما مثال زنده این مسله را در دنمارک دیدید. تا زمانی که حکومت سوسیال دموکرات ها در این سر زمین حاکم بود، کسی به خود این اجازه را نمی داد تا به پیامبر کسی توهین کند اما وقتی حزب چپ به قدرت رسید، این حزب جو و فضای هم زیستی را در دنمارک طوری ساخت که هر فردی بخود اجازه می داد تا هرچه دلش بخواهد بگوید و انجام دهد.

    در این باره آنچه که مرا بیش از هرچیز دیگر رنج می دهد، سخنرانی آقای خامنه ای است که تمام دنیا را بخاطر نقض حقوق بشر محکوم می کند اما از خود و آنچه که دولت اسلامی ایران در طول ۲۰ سال گذشته با مهاجرین افغانی انجام داده، هیچ چیزی نمی گوید و کسی هم نیست که این مسله را مطرح کند که آقای خامنه ای...! از زندان ها و تل های سیاه و سفید خود هم کمی بگو آخر....!

    حالا می توانم با جرات ادعا کنم که مهاجرین اقغانی مقیم ایران به هیچ عنوان مقصر نیستند و هیچ وقت یک مهاجر افغانی سبب بیکاری یک کارگر در ایران نشده است. اما در مورد مهاجرین افغانی مقیم اروپا و غرب...

  • در ارتباط با برخورد و رفتار مهاجرین افغانی مقیم اروپا، من نظرم را خیلی وقت نوشته بودم که مطمیینم خانم نور و بسیاری از دوستانم آن را نخوانده چون من آن وقت تازه به دنیای وبلاگ وارد شده بودم و وبلاگم خواننده ی زیادی نداشت. حالا می خواهم جهت رفع احتمالاْ یک سلسله سوتفاهم، آن نوشته ام که بصورت چند پارچه شعر شکل داده شده است را، در لینک ذیل به دسترس تان قرار دهم:

    عنوان آن نوشته «افغان ها در غرب» است و عنوان شعر «کارما ـ پناهندگان» می باشد. لطفاْ در لینک ذیل بخوانید:
    http://www.habibpaiman.blogsky.com/?PostID=6

    درمورد ما «پناهندگان افغانی در غرب» و آمدن در اروپا و... یک پارچه شعر دیگری هم ساخته بودم که فکر می کنم تکرار و آوردن آن در ادامه این بحث، ادعا را به مصداق می نشاند. اینجا کلیک کنید...