محافظه کاری

از تمام دوستانی که لطف کرده اند پیام نوشته اند، سال نو هجری شمسی را تبریکی گفته اند و... صمیمانه تشکر می کنم و من هم به نوبه خود نوروز و بهار را برای تمام دوستانم تبریک گفته و سال نو را ـ یک سال نیکو برای همگان آرزو می کنم..!

 

ساعت 8 صبح وقتی در کلاس نشستم و کامپیوترم را روشن کردم، رفتم در وبلاگم و پیامی از آقای قیس خواندم. بعد رفتم در وبلاگش و موضوعی که در ارتباط به دین «وهابیت» نوشته شده بود را، خواندم که از آن خوشم آمد و خواستم ازش تشکری کنم اما متأسفانه صفحات نظر نویسی نه تنها از آقای قیس بلکه از تمام دوستانی که در «بلاگفا» وبلاگ دارند، باز نشدند. بناءً آمدم اینجا تا بدین وسیله هم نوروز را تبریکی گفته باشم و هم از دوستانی که نظر نوشته اند، تشکری کنم و هم پاسخی به آقای قیس نوشته باشم.

 

پاسخ به یک نظر

در ارتباط به نوشته آقای قیس می خواهم خدمت شما عرض کنم که بحثی را که آقای قیس راه انداخته، بحثی خوبی است و شایسته و بایسته است که ادامه داده شود. اتفاقاْ نویسندگان عصر ما، مخصوصاً وبلاگ نویسان، اکثریت شان میشه گفت محافظه کار هستند. یعنی در ارتباط به موضوعاتی می نویسند و به موضوعاتی دست می زنند که قرن ها دست خورده و در موردش نوشته شده که نوشتن در آن موارد، جز املاء و انشاء خود را به روخ یکدیگر کشیدن چیزی بیشتری نیست. مثلاً در ارتباط به مسایلی بیشتر می نویسند و بحث می کنند که نقش زیاد مهم و اساسی را در زندگی عادی و روزمره ما بازی نمی کنند. اما در مقابل به ده ها مواردی که امروز اساسی ترین فاکتور در چگونه زیستن ما و بافت زندگی اجتماعی ما با دیگران می باشند، اشاره ای هم حتی نمی کنند و همه خاموش هستند. منباب مثال در ارتباط به نوع و سبک زندگی انسان ها که هم «مذهب» و هم «غیر مذهب» هردو نقش ستون فقراط را در این فاکتور دارا می باشد، بحثی وجود ندارد و ده ها نمونه دیگری از این نوع.

 

یکی دو سال پیش زمانی که من در کلاس جامعه شناسی درس می خواندم، از لابلای سخنان استادم چنین برایم استنباط می شد که نویسندگان، شاعران، هنرمندان و در مجموع این قشر در هر جامعه ای، تصمیم گیرنده و خط دهنده هستند و سیاست مداران هم تطبیق کننده ـ که اساساً سیاست مداران به دنبال گروه اولی در جامعه خود در حرکت هستند. پس از اینجا چنین به نظر می رسد که گروه اولی، مهم ترین نقش را در چگونه زیستن جامعه خود و جوامع ملل بازی می کند ـ با اینکه دستگاه قدرت در اختیارش نیست و قدرت مهم هم نیست چون قدرت فقط برای تطبیق پلان های می باشد که از قبل پلان ریزی شده و به آن ها شکل و شمایل داده شده باشند. طراح و پلان ریز همیشه متن و حرکت اجتماعی جامعه را در نظر گرفته، پلان های شان را می ریزند که عامل حرکت اجتماعی جامعه باز هم همان گروه اولی است که از آن ذکر شد.

 

من به حیث یک فرد در جامعه خود ـ که خود یک عضو هستم، همیشه تلاش کرده ام انگشتم را روی اصلی ترین مشکل بگذارم و جسورانه فریاد بزنم که مشکل اصلی اینجا قرار دارد که بارها مورد تهدید های آشکار و پنهان نیز قرار گرفته ام اما هیچ گاهی نترسیده ام و نخواهم ترسید ـ چون مرا باور بر این است که یک فرد در یک جامعه وقتی به یک چیز معتقد است، باید در راستای آن گامی عملی ای هم بر دارد و الا تنها شعار بدرد نمی خورد. بطور مثال مذهبی و غیر مذهبی هردو دارای اعتقاد بخصوص خود می باشد و هردو شاید دلایلی برای خود داشته باشد و هر دو حق دارد آنگونه که می خواهد، فکر کند. اما مذهبی حاضر است برای اینکه عقیده اش را بر دیگران بقبولاند، خود کشی کند، ولی کسی که برعکس فکر می کند، جرأت این را ندارد که بگوید که من اعتقادی که تو داری را، ندارم.

 

امید است نویسندگان ما روی مواضع مهم و اساسی بحث کنند و بحث هایی را راه باندازند که تاثیر مستقیم روی زندگی ما دارد و زندگی عادی و روزمره ما را زیر و رو می کنند....

 

تفریح: آهنگی از فردین جان فریاد بنام «تو که موری بوگی کی میآیی»

کدام یک از این دو پلیر را داری؟؟

 Real Player

Windows Media Player