صیّاد زاده

من مرغ بال سوخته ام و صیدی ساده ای

صیدم نمای زانکه تو صیّاد زاده ای

 

آن لکه های دامنت از خون من گواست

کز بهر صیدی دیگرم اینجا ستاده ای

 

مرغ دلم به چنگ تو صد ناله سر دهد

چون ناله ی کبوتری در چنگ باشه ای

 

ای دامساز دهر تو ای باز صیدگر

دام دیگر کی را به سری ره نهاده ای

...

ای شاخ و برگ درختم مسوز لانه من

من دانه گفته نالم و تو مست باده ای

 

یارا ترا به دل شب بخواب می بینم

کز گوشه ی بناله من گوش داده ای

 جولای 2002 دنمارک

 

تفریح: یک آهنگ هندی